تاریخ : جمعه 15 مرداد 1395
کد 2609

در روز آخر كنگره درماتولوژي شمالغرب كشور- تبريز

بزرگ داشت استاد فرهيخته شادروان دكتر سيد محمد حسين مبين

 روز سوم و پاياني كنگره درماتولوژي شمالغرب كشور- تبريز با برگزاري مراسم بزرگ داشت استاد فرهيخته شادروان دكتر سيد محمد حسين مبين به پايان رسيد.

در اين مراسم جمعي از همكاران و دوستان و همچنين خانواده مرحوم دكتر مبين حضور داشتند. اولين سخنران سركار خانم دكتر عفت خدائياني مدير گروه پوست دانشگاه علوم پزشكي تبريز  بودند كه ايشان اشاره كردند كه بنده افتخار شاگردي استاد را دشتم و افزودند كلمه استاد به تمام معنا لايق ايشان است. دكتر مبين بدون هيچ چشم داشتي به جذاميان كمك مي‌كردند. دكتر خدائياني در ادامه افزودند: من در بيمارستان هفت تير رزيدنت بودم، روزي دكتر مبين جمله اي را به من فرمود كه هميشه اين را به ياد دارم؛ نصيحت استاد به من بود كه:« تا امروز درس خواندي و پزشك شدي؛ از امروز به بعد بيماران تنها به درمان دارويي تو نياز ندارند بلكه آرامش دادن به آنها و تسكين آلام آنها وظيفه توست.»

در ادامه مراسم بزرگ داشت استاد فرهيخته شادروان دكتر سيد محمد حسين مبين، كليپي  از مركز باباباغي نمايش داده شد كه در آن بيماران رنجور جذامي مرحوم دكتر مبين را پدر خطاب كرده و مي گفتند ايشان انسان بزرگ و بشر دوستي بودند و بايد از ايشان تقدير به عمل آيد و كساني كه از ايشان تقدير و تعظيم مي كنند هم شايسته تقديرند.

سخنران بعدي مراسم آقاي دكتر انصارين  از دوستان و همكاران قديمي دكتر مبين بودند. ايشان دوستي با مرحوم دكتر مبين را دنيايي از صميميت، دوستي و صفا بيان كردند كه مي بايست اخلاق و كردار ايشان را به جامعه، مردم و جامعه علمي دنيا شناساند.


ايشان با بيان خاطراتي از دكتر مبين و تلاش‌هاي ايشان در خدمت به بيماران، متذكر آخرين ديدارشان با دكتر مبين شدند كه مرحوم دكتر مبين به ايشان قطعه شعري تقديم كرده بودندكه تصوير شعر به خط استاد در ادامه مي آيد:

 

ايشان در پايان سخنان خود با چشمان اشك آلود و بغض تركيده اين شعر را براي حضار زمزمه كردند:

زندگي صحنه زيباي هنرمندي ماست

هر كسي نغمه‌ي خود خواند و  از صحنه رود

صحنه همواره به جاست

خرم آن نغمه كه مردم بسپارند به ياد.

 سخنران بعدي مجلس بزرگداشت استاد فرهيخته شادروان دكتر سيد محمد حسين مبين، دوست و يار قديمي ايشان، آقاي دكتر  احد رازي بود.


دكتر رازي در ابتداي سخنان خود گفت من از 16 مرداد 1352 دكتر مبين را مي‌شناختم چون روز اول ورود من به دانشكده بود. آن گونه من دكتر مبين را در نشست هاي دو نفره مان شناختم، فهميدم من طاقت  و تحمل همچون او را ندارم اگر من حوضچه ‌اي بودم دكتر مبين اقيانوسي از صبر، تحمل  و متانت بود. روزگاري كه  همه جا تعطيل بود و دستيار و دانشجو كارمند نبود ايشان به تنهايي روزي 100 تا 150بيمار را معاينه و درمان مي كرد. با اين اوضاع هيچ وقت نديدم كه ايشان لب به شكوه باز كند و شكايتي بكند اصلا از اينها حرفي به من نمي زد.

استاد بازنشسته دانشگاه علوم پزشكي تبريز در ادامه  افزود: مي دانيد بيماري جذام بسيار عليل كننده است و بعضي از بيماران هم اگر مستعد باشند حالت تهاجمي به خود مي گيرند. در آن زمان اگر خيلي ها با اكراه به باباباغي مي رفتند اما دكتر مبين بسيار باشوق به آنجا مي رفت و با قيافه هاي عوض شده و تغيير يافته بر اثر بيماري جذام چنان با محبت كار مي كرد كه قابل تصور نيست.

دكتر رازي در ادامه گفت: سه كلمه  است كه هميشه با هم مي آيند:

مبين، باباباغي و جذام. اگر يكي از اين كلمات را گفتيد دوتاي بعدي لاجرم خواهد آمد. خوشا به حال ايشان كه نام و رسم نيكي را يادگار گذاشت.

آخرين سخنران اين برنامه، خانم دكتر شهرزاد مبين دختر دكتر مبين بود. ايشان با تشكر از مسئولين مراسم بزرگ‌داشت كه نام مرحوم دكتر مبين را ديگر بار زنده كردند افزود تا وقتي كه اين ارج و قرب در بين شما هست پدر من زنده است. تنها تسلاي زندگي در سختي از دست دادن پدرم اين محبت هاي شماست.

ايشان در آخر سخنانان خود قطعه شعري را از استاد قرائت كردند كه تصوير آن در ادامه قابل مشاهده است.

 




علي‌رغم پوشش دادن خبر كلي از كنگره درماتولوژي توسط معاونت خبر صدا و سيما متاسفانه باوجود هماهنگي و دعوت از صدا و سيما براي پوشش خبري اين قسمت ارزشمند از برنامه، پوشش خبري و تصويري اين بزرگ‌داشت از رسانه ملي پخش نگرديد.
  • نوشته شده
  • توسط رضا محمدی نسب
  • تعداد بازدید 3592